English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
cessionary U انتقال گیرنده
grantee U انتقال گیرنده
transferee U انتقال گیرنده
grantee U انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
feudatory U زعیم
nak U کد کنترل انتقال بین المللی که توسط یک ترمینال گیرنده برگردانده شده است AknowledgeCharacter Negativeکاراکتر تصدیق منفی
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
addressee U گیرنده
consignee U گیرنده
catcher U گیرنده
touching U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
acceptor U گیرنده
assignee U گیرنده
adopter U گیرنده
addressees U گیرنده
getter U گیرنده
receivers U گیرنده
grantee U گیرنده
receiver U گیرنده
accipient U گیرنده
catchier U گیرنده
catchiest U گیرنده
catchy U گیرنده
recipients U گیرنده
recipient U گیرنده
prehensory U گیرنده
reciptacle U گیرنده
prehensorial U گیرنده
sensor U گیرنده
fetching U گیرنده
payee U گیرنده
reciever U گیرنده
payees U گیرنده
receptor U گیرنده
prehensile U گیرنده
receptors U گیرنده
clocker U گیرنده وقت
trainee U تعلیم گیرنده
transreceiver U فرستنده و گیرنده
trainees U تعلیم گیرنده
payee U گیرنده وجه
tube receiver U گیرنده لامپی
crystal set U گیرنده اشکارساز
transferee U تحویل گیرنده
baroreceptor U گیرنده فشار
decision maker U تصمیم گیرنده
consignee U گیرنده امانت
striking U موثر گیرنده
strikingly U موثر گیرنده
decreasing U نقصان گیرنده
volumetric receptor U گیرنده حجمی
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
concluder U نتیجه گیرنده
communication receiver U گیرنده مخابرات
receiver U دستگاه گیرنده
catch of guage U گیرنده بارانسنج
bribee U رشوه گیرنده
beat receiver U گیرنده تداخلی
bailee U تحویل گیرنده
auto radio U گیرنده اتومبیل
determiner U تصمیم گیرنده
amateur receiver U گیرنده اماتور
comprehensive U فرا گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
jams U سد گیرنده پاس
acceptor level U تراز گیرنده
jam U سد گیرنده پاس
cell receptor U گیرنده سلولی
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
receiver U گیرنده رادیویی
payees U گیرنده وجه
borrowers U وام گیرنده
borrower U وام گیرنده
itching palm U دست گیرنده
borrower U قرض گیرنده
receiver U فرف گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
receivers U گیرنده رادیویی
borrowers U قرض گیرنده
receivers U فرف گیرنده
jammed U سد گیرنده پاس
proprioceptor U گیرنده عضلانی
nociceptor U گیرنده درد
mortgagee U رهن گیرنده
radio receiver U گیرنده رادیویی
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
transceiver U فرستنده و گیرنده
loanee U وام گیرنده
iterant U ازسر گیرنده
inductance U گیرنده انرژی
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
high fidelity receiver U گیرنده رابط
tither U عشر گیرنده
offtake canal U کانال گیرنده
opiate receptor U گیرنده افیونی
television receiver U گیرنده تلویزیونی
acquisitive فرا گیرنده
prepossessing U گیرنده جالب
receiving antenna U انتن گیرنده
receiving set U دستگاه گیرنده
thermoreceptor U گیرنده دمایی
pledgee U رهن گیرنده
receiving set U گیرنده رادیویی
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
pledgee U وثیقه گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
pawnee U رهن گیرنده
passcatcher U گیرنده پاس
revenger U انتقام گیرنده
grabber hand U دست گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
interoceptor U گیرنده درونی
donee U گیرنده هبه
donee U گیرنده هدیه
donee U هبه گیرنده
exteroceptor U گیرنده برونی
enteroceptor U گیرنده احشایی
enteroceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
feoffee U گیرنده تیول
distilling receiver U گیرنده تقطیر
sound probe U گیرنده صوتی
distance receptor U گیرنده دوربرد
receptor U ستاره مساعد گیرنده
borrower U عاریه گیرنده مقترض
alienee U گیرنده مال موردانتقال
consignee U گیرنده کالای ارسالی
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
directional reciever U گیرنده جهت دار
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
platform U رسانگر حامل گیرنده
platforms U رسانگر حامل گیرنده
receptors U ستاره مساعد گیرنده
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
borrowers U عاریه گیرنده مقترض
holder U گیرنده اشغال کننده
donee country U کشور کمک گیرنده
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
holders U گیرنده اشغال کننده
address U نشانی گیرنده پیام
zero beat U تنظیم موج گیرنده
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
catcher U فرفرههای گیرنده محصول
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver U گیرنده موج بلند
iterative U ازسر گیرنده تکراری
addressed U نشانی گیرنده پیام
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
color zones U مناطق گیرنده رنگ
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
addresses U نشانی گیرنده پیام
donatory U گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
receptors U دستگاه گیرنده وان حمام
prehensive U گیرنده دارای قوه قبض
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
split end U گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcasts U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
receptor U دستگاه گیرنده وان حمام
large hande a U دارای دست بگیر گیرنده
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
exempted , adressee U گیرنده معاف از اجرای دستور
remittee U گیرنده وجه فرستاده شده
to address U نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com